کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی من و بابایی

حرف + عکس

سلام پسر قشنگم وای ماشالا ماشالا چه زود اومدم این دفعه گل نازم الان ساعت 11 شب هستش و شما به همراه پدر رفتین سالن همایش ها اجرای زنده دوبلاژ انیمیشن (گلوری) از چند روز پیش کلی ذوق داشتی که میخوای بری باب اسفنجی رو ببینی حتما تا حالا سر بابا رو خوردی که پس چرا خود باب اسفنجی نمیاد منم از فرصت استفاده میکنم و چندتا عکس میذارم ی روز قشنگ رفتیم دریا و شما ی دوست خوب پیدا کردی که از سوعد اومده بود اینجا داشتین با هم قد میگرفتین عاااشق آب تنی تو دریا هستی و من عاشق لحظه های قشنگی که تو شادی و خندونی نفسمی زیبا روی من اینم دکتر قلابی دم پل خواجوووو کیان وایساده ی لاکپشت کوچولو هم دیدی اونجا...
22 مرداد 1394

حرفای خوب :)

سلااام پسر طلای من نمیدونم  چرا نمیتونم مثل اون اوایل تند تند وبلاگت رو آپ کنم ثانیه ها مثل برق و باد میگذرند و من همش خسته از کار خونه و کار خودم و رسیدگی به امورات شما گل پسری نفس مامان،انقدر پسر خوب و عاقلی شدی که روز به روز عاشقترت میشم و دلم میخواد بخورمت.کیان نازم وقتی تو رو با همسنای خودت مقایسه میکنم پی به آقا بودنت میبرم حرف گوش کن و فهمیده دووورت بگردم هستیم خب از این چند وقت بگم که تقریبا ی بیست روزی رفتیم اصفهان عروسی عمه حوری،البته عروسی بیست روز نبوداا ولی ما دیگه جاخوش کردیم عمه حوری به سلامتی رفت خونه بخت ایشالا که خوشبخت بشن  تو عروسی هم شما گل پسر از اول تا آخر داشتی با گوشی بازی میکردی و این اولین بار...
19 مرداد 1394
1